دل نوشته ها

آنقدر دوستت دارم که
پروانه ها گیج می شوند
گل ها تعجب می کنند
و باران دلش آب می افتد !

.
.
.
حسادت یا خساست ؟
اسمش را هرچه میخواهی بگذار ،
من میخواهم تو فقط عزیز دل من باشی !

.
.
.
اگر گفتی چگونه می شود مرده ای را زنده کرد ؟
فرض کن من مُرده ام ، حالا بخند …

.
.
.
عاشقانه
“صادقانه”عارفانه”شاعرانه”
“بی بهانه”باصداقت”بی نهایت”تاقیامت”
من فدایت شوم…

.
.
.
آسـمان که نشد، چرا درخـت نباشم
وقتی تـو در مـن این هـمه پـرنده ای!
ذهنم،پر از لانه هایست که برای تو …
ساخته ام…!

.
.
.
در انتظار آغازی دیگرم ، انتخاب مجدد جفت ها
شاید این بار نوحی بیاید ، مرا برگزیند در کنار “تو”

.
.
.
اگر نشانی‌اَم‌ را بپُرسند،
می‌گویم‌:
تمام‌ پیاده‌روهای‌ جهان‌!
اگر گُذرنامه‌ بخواهند،
چشمان‌ تو را نشانشان‌ می‌دهم‌ !
می‌دانم‌ که‌ سفر کردن‌ به‌ دیارِ چشمانت‌،
حق‌ طبیعی‌ تمام‌ مَردُم‌ دُنیاست‌ !



[ چهارشنبه 93/1/20 ] [ 5:8 عصر ] [ مسافر ]

نظر